فهرست مطالب
نشریه پژوهش های تطبیقی زبان و ادبیات ملل
پیاپی 13 (پاییز 1397)
- تاریخ انتشار: 1397/08/20
- تعداد عناوین: 6
-
صفحات 9-25
نماد و نمادپردازی از ابزارهای مهم شاعران و نویسندگان است. از این رو، نویسندگان معاصر با بهرهگیری از آن، مضامین اجتماعی، سیاسی و... را پیش روی خوانندگان گذاشتهاند تا علاوه بر اینکه پیام خود را انتقال میدهند، از گزند برخوردهای گروههای مخالف نیز مصون باشند. در این مقاله، به آثار عزیز نسین از ترکیه و جواد مجابی از ایران پرداختهایم. نماد در آثار این دو نویسنده جایگاه ویژهای دارد و آنها با استفاده از نمادهایی که گاه حیوان و گاه شیء و گاهی مکان است، به نمادپردازی دست میزنند. در داستانهای «خرگوشخان و لاکپشتمیرزا» و «میش غدار و گرگ نابکار» اثر جواد مجابی و «مسابقه حیوانات» و «گوسفندی که گرگ شد» از عزیز نسین بهخوبی میتوان مشابهت استفاده از حیوانات به عنوان نماد را مشاهده کرد. با این حال، به دلیل تفاوتهای اجتماعی و فرهنگی، در نهایت نمادها کارکرد متفاوتی پیدا میکنند. ما در این مقاله کوشیدهایم ضمن بهرهگیری از روش تحلیل کیفی و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی نشان دهیم که چگونه عزیز نسین و جواد مجابی از نمادهای مشابه استفاده کردهاند، اما در روند داستانها، با توجه به تاثیرات اجتماعی و طرز دیدگاه شخصی آنان، به کارکردهایی متفاوت دست یافتهاند.
کلیدواژگان: داستان طنز، نماد، نمادپردازی، جواد مجابی، عزیز نسین -
صفحات 27-48
یکی از مهمترین و زیباترین مباحث علم بیان، «کنایه» است که در نوشتههای ادبی همه ملل وجود دارد و یکی از راههای انتقال معناست. کنایه همچون انواع دیگر مجاز با زمینه فرهنگی کلام پیوند دارد و درک مقصود آن مستلزم آگاهی از بافت فرهنگی و اجتماعی، و آشنایی با آداب و رسوم و زمینههای آن تعبیر کنایی است. در این مقاله، تلاش شدهاست تا به روش پیکرهبنیاد و با استفاده از شیوه ارزیابی ترجمه میلدرد لارسن، به بررسی روشهای مورد استفاده دو مترجم عرب، ابراهیم الشواربی و عمر شبلی در بخش ترجمه کنایههای دیوان حافظ بپردازیم و تاثیر روشهای بهکار رفته در ترجمه کنایهها را بر بازنمایی هویت فرهنگی نشان دهیم. بدین منظور، کنایههای 20 غزل ابتدایی دیوان حافظ را به کمک سه شرح معتبر از دیوان حافظ مشخص شده، سپس تاثیر ترجمه کنایهها بر بازنمایی هویت فرهنگی در شعر حافظ تحلیل و بررسی میشود. نتایج نشان میدهد که هرچند مترجمان عربزبان سعی بر ارایه ترجمه درست و حذف نکردن غزلهای حافظ را در ترجمه داشتهاند، ولی در باب ترجمه کنایهها که وابسته به مفاهیم فرهنگی این شاعر است، توفیق زیادی نیافتهاند.
کلیدواژگان: کنایه، میلدرد لارسن، ترجمه غزلیات حافظ، ابراهیم الشواربی، عمر شبلی -
صفحات 49-67
بررسی نشانه معناشناسی گفتمان یکی از نیازهای اصلی در بررسیهای ادبی دوره اخیر میباشد؛ زیرا به ادبیات پویایی و سرزندگی میبخشد. این روش فرایندی است حسی ادراکی، سیال، زیباییشناختی و ناپایدار که با حضور عامل انسانی به طور ناگهانی شکل و در فرایند تولید معنا قرار میگیرد و فرایندی هنری، حسی و زیبا میآفریند که هیچ گونه نتیجه قطعی و ازپیشتعیینشده ندارد، بلکه شوشگر به شکلی ناگهانی و احساسی در روند کلام آشکار میشود و این گونه حضور باعث ایجاد فضایی تنشی در گفتمان میگردد و زیبایی خاصی به کلام میبخشد. بعد حسی ادراکی و عاطفی کلام، در نشانه معناشناسی گریماسی به تولید معنا و تحول آن میانجامد. این روش برخلاف روش برنامهمدار و روش روایی، مکانیکی عمل نمیکند و نتیجهای قطعی و ازپیشتعیینشده ندارد؛ یعنی طبق برنامه خاص و مشخصی عمل نمیکند تا نتیجه مشخصی داشته باشد، بلکه فضایی تنشی بر معنا حاکم است. معنای گفتمان در تعامل احساسی شوشگر و دنیا و غایب شدن یکی از عوامل شکل میگیرد، ولی این معنا هم پایدار نیست، بلکه در نوسان است و چنین نوسانهایی زیبایی گفتمان را میآفرینند. در این مقاله، شعرهای «غرناطه»، «قصیده الحزن» و «إنها تثلج نساء» از نزار قبانی از دیدگاه نشانه معناشناسی، در ابعاد حسی ادراکی، عاطفی و زیباییشناسی بررسی میشود.
کلیدواژگان: نشانه معناشناسی، بعد حسی ادراکی، بعد زیبایی شناسی، بعد حسی عاطفی، نزارقبانی -
صفحات 69-82
با آنکه نظریه زبانهای آلتایی در نظر عامه مردم پذیرفته تلقی میشود، ولی تایید یا رد این نظریه در بین آلتاییستها همچنان مورد بحث و مناقشه است. با دلایلی که موافقان و مخالفان نظریه به یکدیگر ارایه میدهند، این نظریه تا امروز به طور قطعی نه رد شدهاست و نه مثل نظریه زبانهای هند و اروپایی یا نظریه زبانهای حامی سامی به طور قطعی تایید شدهاست. در این مقاله، سعی شدهاست با ارایه نظرات و دیدگاههای هر دو گروه به تشریح وضعیت موجود پرداخته شود. در این نوشته، نام افراد صاحبنام هر دو گروه همراه با دیدگاه آنان هم ذکر شدهاست، ولی در پایان، با آوردن دیدگاههای رامستد (Gustaf John Ramsted) آلتاییست مشهور دانمارکی در دوره مخالفت وی با نظریه و در دوره موافقت و همگامی وی در اثبات نظریه، به نوعی در شرف به اثبات رسیدن نظریه بیانشده است. رامستد در ابتدا مخالف سرسخت نظریه زبانهای آلتایی بود، ولی بعدها با یافتههای جدید و فراوان خود از طرفداران و موافقان این نظریه شد. در پایان هم درختوارههای خانواده زبانی آلتایی نشان داده شدهاست.
کلیدواژگان: نظریهآلتایی، آلتائیست ها، ترکی، مغولی، تونغوزی، رامستد -
صفحات 83-111
این جستار، مولفههای روایتگری نقیضهای را در رمان شبهای کوش آداسی بررسی میکند و به این پرسش میپردازد که روایتگری نقیضهمحور به چه ترتیب و با استفاده از کدام سازوکارها یا شگردها در این رمان عمل میکند. از این رو، پس از اشاره به پیشینه بحث و مبانی نظری نقیضه نزد فرمالیستها از جمله تینیانوف، توماشفسکی و اشکلوفسکی که نقیضه را موجد تطور و تکون ژانرهای ادبی معرفی میکنند، از نقیضه به مثابه کارگزاری بینامتنی یاد میشود که چندین شیوه دارد: آشکار کردن صناعت، آشناییزدایی، بازآرایی طنزآمیز عناصر روایی، تجنیس، صحنهپردازی کمیک و جز اینها. در همین راستا، از مفهوم ادبیات عامهپسند و جایگاه آن در ادبیات فارسی نیز سخن گفته میشود؛ چراکه شبهای کوش آداسی در واقع، سطوح اندیشگانی و ساختاری این ژانر را نقیضهسازی میکند. آنگاه در بررسی رمان، فرامتنیت پیشنهادی ژنت، بهویژه پیرامتنهای درونی و برونی به مثابه چارچوب نظری و عملی معرفی و مولفههای روایتگری نقیضهای رمان از جمله موقعیت روایی طنزآمیز نویسندهمحور، صحنهپردازی کمیک، صناعات نقیضهساز و جز اینها بررسی و تحلیل میشوند. این عوامل جملگی، راهی را به درون جهان داستان رمان که نقیضهسازی ادبیات رمانتیک عامهپسند ایرانی است، هموار میکند. از این نظر، نقیضه هم جهان داستان و به تعبیری، تخیل زنانهنویسی غالب در این نوع ادبیات را طنز و هجو میکند و هم اینکه، ژانری تازه پدید میآورد و از این رو، نقیضه متضمن تطور و تکون ژانرهای ادبی است.
کلیدواژگان: روایتگری، نقیضه سازی، فرامتنیت، ادبیات عامه پسند، ژانر -
صفحات 113-140
«برادرکشی و کینخواهی» نوعی آرکیتایپ (کهنالگو) است که ریشه آن به داستان هابیل و قابیل در آغاز آفرینش باز میگردد. وجود رقابت و حسادت میان برادران به دلایل مختلفی همچون اعتنای ویژه پدر به یک برادر، یا کسب یک جایگاه برجسته از سوی او از انگیزههای اصلی این کار به شمار میآید. در خوانشهای دوباره و جدید از داستانهای اسطورهای با درونمایه برادرکشی در اساطیر اقوام گوناگون، گاه با شباهتهایی روبهرو میشویم که حاکی از نگرشها و تجربیات مشترک انسان نخستین است. مشخص کردن شباهتها و تفاوتها در اساطیر با درونمایه برادرکشی، مهمترین پرسشی است که سعی میکنیم با در پیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی به آن برسیم.
کلیدواژگان: آرکیتایپ(کهنالگو)، برادرکشی، اسطوره، تطبیق، شباهت، تفاوت